۰۹۱۵۳۱۵۶۴۱۱ – ۰۹۳۹۴۳۰۶۴۱۱ Nakhaeipress@yahoo.com

خدا! از بستر مرگم جدا کن!ٍ، به مرگ عشق خودت مبتلا کن!

خدا! از بستر مرگم جدا کن!ٍ، به مرگ عشق خود سخت مبتلا کن! خدایا! طاقت دوری ندارم!، مباد به بالین مرگ سر گذارم! چو از تکلیف تکلیفم نمودی، به فضلت جمع کن بسترم بشادی! خودت دادی توفیقم در جوانی، به بستر زخمی مانم چو خواهی! چه شبها تا به صبح دردت کشیدم، بجز خشنودی خودت چه دیدم؟ منم پروانه بودم گرد وجودت، به کنج سنگر و عشق و سجودت! نمی خواهم در بستر بمیرم!، جواب عشقم ابتر بگیرم! بده پرواز و پر پروانه ام را!، به قرب خویش نه کاشانه ام را! به فضل خود همه امیدوارم، چنین در جسارت بسیارم! اگر تجدید گشم از خیل یاران، ولی توفیق ده باشم رهسپاران! الا ای آنکه هستی «سریع الرضا»!، بشو راضی و بگذر ز روسیاهی ما! نمی خواهم درین دنیا بمیرم، چو در دام شیرین عشقت بس اسیرم! الا ای صاحب خورشید خورشید!، بنوشانم بفضلت شهد شهید! نباشم گر لایقش جانم خدایا!، بفضل خویش نما لایقم خدیا! سوا کردی، صبوری کردم عمری، بشو راضی شوم من هم راهی! شهیدانند مردان مرد راستین، شفاعت می کنند یاران قدیم به رسم دیرین! همه گویند بیا اکبر بیا زود!، اگر باختم بگذار این بار برم سود! ره رستگاری را شهیدان راست کردند، هر آنچه خودت خواستی خواست کردند! شهادت لایق مردان حق است، همان که راستی جوید مستحق است! «بدم المظلوم» خدایا بارها بار، قسمت می دهم بگذر از یار! به حق توحید، تهلیل، تکبیر و مودّت خاندان آل یاسین (ص)، به فضلت بنوشانمان شهد شهادت نوشین! شهادت شهد لبخند خدایی است، شهادت عین احسن الهی است! بمیرانم ولی لبخندم بخش!، بمیرانم ولی خرسندی ام بخش! …

علی اکبر نخعی (عان)، خاکبوس رهپویان وصال وصل طریقت عشق – جمعه، تاسوعای حسینی (ع) – 1394 – اهواز

آذر ۲۵, ۱۳۹۴