هرچند که روسیاهم آقاجان! به یک نگاهتان محتاجم آقا جان، هرچند خجل و پر گناهم آقاجان! یک نگاهتان عوضم می کند، خارج چاه خطا و مرضم میکند! حلال مشکلاتم بود یک نظرتان، هرچندتاکنون بودمدر آن طرفتان! یک نظر مرا متحول می کند، باخیرخواهی تان متمول می کند! نام تان مرا خجالت می دهد، امید به شما و عنایت می دهد! دوست باشم مونس و همدم شما، بخدا قسم راست می گویم آقا! جان مادر جدایم کنید!، از گناهکاران سوایم کنید! آسمان دیده ام ابری شده، راستش را بگویم خبری شده! می زند رگبار بارش بر تنگ دلم، هرچند از شما خیلی خجلم! صحنه ی سینه ی دلم امام زمانی شده است، از تمام اغیار آقا جان خالی شده است! سیمای زیبایتان تماشایی شده است، شکننده بلورش با نام زهرایی شده است! ادامه دارد …
علی اکبر نخعی (عان)، مدرس حوزه و دانشگاه